مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:38

ياد معاد چگونه مي تواند بهترين عامل سازنده انسان باشد؟
خداي سبحان دنيا را راه و قيامت را منزل و خانه پاياني مي داند و براي اين كه هر چه بهترو بيشتر به ياد خانه باشيم رسولاني راه بلد مي فرستد كه خانه پاياني همگان را بدانند و به همه زواياي آن آگاه باشند و هر چه دربارة راه و خانه مي گويند طبق وحي بوده و دل سوز به حال منحرفان و بيراهه روندگان باشند. از اين رو پيامبر اسلام(ص) از روي مهرباني و دل سوزي به آنان كه بيراهه مي روند مي فرمايد: «فأين تذهبون» تكوير/26؛ [كجا مي رويد؟!] خود او بر پايه منطق وحي سخن مي گويد: «والنّجم إذا هَوي ما ضَلَّ صاحبكُم وما غَوي وما يَنطِقُ عَن الهوي إنْ هو إلاّ وحيٌ يوحي» نجم/1ـ4؛ سوگند به ستاره در حالي كه فرود آمد. ستاره اگر فرود و حركت نداشته باشد راه نما نيست. اختران همانند عقربه‎هاي ساعت با فراز و فرود خود طلوع و غروب، مشرق و مغرب و قطب و استوا بالاخره جهت را مي نمايانند. پيامبر(ص) با آن مقام شامخ اگر با مردم در تماس نباشد نمي تواند مانند اختران راه نما باشد. اين پيامبر نه راه را گم كرده است، نه منزل را؛ هم هدف را مي شناسد و هم به آن راه نماست وگرنه رسول خدا نخواهد بود. او امام و صاحب شماست. درباره هدف از روي هوا و هوس سخن نمي گويد. او جز به وحي لب نمي گشايد و وقتي مي نگرد عدّەاي عمداً هدف را رها كردەاند از راه دلسوزي به آنها مي فرمايد: كجا مي رويد؟!

خداي سبحان به پيامبر(ص) با يك جهان بيني فراگير و در پيامي جهان شمول مي فرمايد: «إِنَْ هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالمين لِمَن شاء مِنكم أَن يَستَقيم» تكوير/27ـ28؛ [اين قرآن عظيم جز پند و نصيحت اهل عالم هيچ نيست، تا هر كه از شما بندگان بخواهد راه راست پيش گيرد.] بنابراين، سراسر قرآن، راه راست، راهنما، نور و ظلمت زداست: «كِتابٌ أنزلنا إليك لِتُخرج النّاس مِن الظُّلمات إلي النّور بإذن ربّهم إلي صراط العزيز الحميد» ابراهيم/1؛ [اين قرآن كتابي است كه ما به سوي تو فرستاديم تا مردم را به امر خدا از تاريكي‎هاي جهل و كفر بيرون آوري و به نور برساني و به راه خداي مقتدر ستوده رهسپار گرداني].

بنابراين، وقتي روح و روان انسان بر اساس ياد قيامت پرورش يابد و «ذكري الدّار» ص/46. در نظرش باشد، چنين باوري «ضمانت اجرايي» مي شود كه همه عقايد و اخلاق و كردار و رفتار خود را بر اساس اين ويژگي پايه ريزي كند. اگر انسان ياد قيامت را فراموش كند، دليلي ندارد كه مقيّد به ضابطه و قانون باشد؟ به هر جنايتي دست مي زند و به فرمودة امام حسين(ع) در ظهر عاشورا، در ملاقات با امام سجاد(ع): «استحوذ عليهم الشّيطان فأنساهم ذكر الله» مجادله/19؛ [غفلت همة وجودشان را فرا گرفت و بر آنان چيره گشت و ياد خدا را از يادشان برد.] و چون ياد معاد همان ياد مبدأ است، با نسيان ياد مبدأ جريان معاد هم فراموش مي شود، در حالي كه انسان مي تواند در پرتو سازندگي ياد قيامت، گذشته از بركات اعتقادي، اخلاقي، رفتاري آتش را بالعيان بنگرد: «كلاّ لو تَعلمون عِلم اليَقين لَتَرونّ الجَحيم» تكاثر/5 ـ6. ياد قيامت به معناي علم به قيامت است، و اگر كسي علم حقيقي به قيامت داشته باشد حتماً جهنّم و جهنّميان را خواهد ديد و چنين انساني گذشته از بركات اعتقادي، اخلاقي و رفتاري، ديگر معصيت نمي كند؛ زيرا خاستگاه گناه، فراموشي قيامت است. كار شيطان آن است كه نخست ياد خدا را از قلب انسان مي گيرد و سپس در آن تخم گذاري مي كند. ياد قيامت حضور دائم قلبي است و به فرموده شيخ طوسي در تفسير گران سنگ خود، نيّت و ياد خدا انبعاث و پرش از جهان طبيعت است، نه لفظ و مفهوم (تفسير تبيان 10/402)

استاد علامه طباطبايي (قده) مي فرمود:

ممكن است انسان عمري تحت ولايت شيطان باشد و نداند. در اين هنگام بايد از عبادت يك عمر خود استغفار كند. اگر واقعاً ياد قيامت و «ذكري الدّار» ص/46. در جان انسان نشسته باشد، چنين انساني آتش را مي بيند.

خود هنر آن دان كه ديد آتش عيان نه گپ دلّ علي النّار الدّخان (مثنوي مولوي، دفتر ششم، ص 998.)

اگر انسان دود را مشاهده و به وسيلة آن بر آتش استدلال كند اين هنر نيست، بلكه حرف و گپ است. هنر آن است كه آتش را ببيند.

جواني به رسول اكرم اسلام(ص) عرض كرد: من به قيامت يقين دارم. پيامبر(ص) فرمود: هر چيزي نشانه اي دارد، نشانة يقين تو چيست؟ گفت: گويا بهشت و اهل آتش را مي بينم و صداي دوزخ را همچون زوزة سگ مي شنوم (اصول كافي 2/53) رسول اكرم(ص) در برابر ادّعاي آن جوان نفرمود اين شدني نيست. او سپس از پيامبر خواست دعا كند تا به شهادت نايل آيد. حضرت دعا فرمود و او در يكي از جبهه‎هاي اسلام عليه كفر به شهادت رسيد. او در حقيقت با دو طاغوت مبارزه كرده بود: طاغوت برون، يعني هجوم آورندگان به مرزهاي دين و عقيده، و وطن اسلام و طاغوت درون، يعني نفس شيطاني.

: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.